فراتر از کتاب

نویسندگان

۴ مطلب با موضوع «جامعه شناسی و علوم اجتماعی» ثبت شده است

۲۰:۵۸۰۱
شهریور

 

چ‍را ای‍ران‌ ع‍ق‍ب‌ م‍ان‍د و غ‍رب‌ پ‍ی‍ش‌ رف‍ت‌؟ / ک‍اظم‌ ع‍ل‍م‍داری‌.

‏ت‍ه‍ران‌: نشز ت‍وس‍ع‍ه‌‏، ۱۳۸۰.

‏‏ ۵۶۸ صفحه.

‏‏موضوع :        عقب‌ماندگی اجتماعی -- ایران

‏موضوع :        تمدن غرب -- تاریخ

‏موضوع :        پیشرفت

‏موضوع :        ای‍ران‌ -- اوض‍اع‌ اج‍ت‍م‍اع‍ی‌ -- ت‍اری‍خ‌.

‏‏موضوع :        ای‍ران‌ -- اوض‍اع‌ اق‍ت‍ص‍ادی‌ -- ت‍اری‍خ‌.

" چرا ایران که روزگاری یکی از تمدنهای بزرگ جهان بود با وسعتی برابر مجموع خاک کشورهای پیشرفته ای همچون انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، بلژیک، هلند و دانمارک، امروز آنچنان عقب مانده که حتی از عهده تولید مواد غذایی مورد نیاز خویش هم بر نمی آید؟" در کتاب چ‍را ای‍ران‌ ع‍ق‍ب‌ م‍ان‍د و غ‍رب‌ پ‍ی‍ش‌ رف‍ت‌؟ دکتر علمداری با دقت و حوصله به این سوال بسیار سخت پاسخ می دهد . در واقع نگرش ایشان قدری با کسانی که تنها به مسأله عقب ماندگی ایران پرداخته اند، متفاوت است زیرا نیم نگاهی هم به جوامع اطراف انداخته، در دلایل پیشرفت غرب و موانع ترقی شرق تامل کرده،  نظریات مختلف درباره عقب ماندگی ایران را بطور مختصر توضیح داده و به بحث پیرامون عوامل مختلف (اقلیمی، تاریخی، دینی، فکری و...) پرداخته است. سپس با تحلیل های قوی سعی می کند به پرسش های ذیل پاسخ دهد:

آیا باید تمدن غرب را رد کرد، یا آن را پذیرفت و یا ترکیبی از تمدن غربی- ایرانی یا غربی- اسلامی بوجود آورد؟ آیا اصولا پدیده ای به نام مدرنیته یا مدرنیسم بومی معنا و مفهومی دارد؟

چرا مناسبات سرمایه داری در انگلستان پیدا شد و زمینه پیدایش این عوامل چه بود؟ چرا به کشورهای غرب و شمال اروپا گسترش یافت و به شرق نرسید؟

آیا می توان علت عقب افتادگی ایران را در حوادث تاریخی که بر ایران گذشت چون حمله اعراب، ظهور اسلام، یا حمله مغول دانست؟

علاوه بر اینها خواننده را با استبداد شرقی و شیوه تولید آسیایی آشنا می سازد؛ با اینهمه کتاب اصطلاحا سنگین است و مطالعه آن زمان زیادی لازم دارد.

به اعتقاد مولف، این کتاب بیشتر اثری جامعه‌شناختی است تا تاریخی یا باستان شناسی که با دیدگاه انتقادی (روش انتقادی) نوشته شده است. نویسنده بر این باور است که ریشه عقب ماندگی یا رشد را عمدتا باید در سازمان اقتصادی  و شیوه معیشتی جامعه که متاثر از وضعیت اقلیمی است، یافت ولی گذشته از اینکه عقب ماندگی چگونه شکل گرفته سرزمین های عقب مانده ای چون ایران برای توسعه اقتصادی نیازمند تغییرند.

دکتر علمداری در پیشگفتار، کتاب مورد بحث را جلد اول از نوشته‌های خود درباره‌ی موضوع توسعه و عقب‌ماندگی ایران می‌داند و نوید می‌دهد که در آینده، سه جلد دیگر به دنبال این کتاب منتشر شود که در هر یک به بُعدی از وجوه توسعه خواهد پرداخت: «سه جلد دیگر، مطالعاتی است درباره‌ی چگونگی توسعه‌ ایران که به ترتیب در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی - اجتماعی تنظیم شده‌اند. به عبارت دیگر، جلد دوم درباره‌ی توسعه اقتصادی، جلد سوم درباره‌ی توسعه سیاسی و جلد چهارم درباره‌ی توسعه‌ی اجتماعی است» (ص17) اما تاکنون(سال 1399) خبری از انتشار مجلدات مذکور نیست.

کتاب به دو بخش و سیزده فصل تقسیم می شود لیکن ملاک تقسیم کتاب به دو بخش مشخص نیست: عنوان «بخش اول» اصلا در سازماندهی و متن کتاب وجود ندارد و صرفا از صفحه 267 به بعد به عنوان بخش دوم در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر متاسفانه مولف گاهی از هدف اصلی خویش دور شده  یا مطالب را بیش از حد لازم بسط و گسترش داده که سبب می شود خواننده قسمتی را ناتمام رها کرده و سراغ مبحث بعدی برود؛ به عبارت دیگر کاستن از حجم کتاب بدون وارد کردن خلل به محتوای آن امکان پذیر است.

بهتر بود مولف حضور علمی خود را در انتهای کتاب مطرح میکرد نه در دیباچه  زیرا خواننده پس از مطالعه گفتار نخست ممکن است (به اشتباه) نتیجه بگیرد که لب کلام را درک کرده و نیازی به ادامه دادن کتاب ندارد.

برای آنها که می خواهند با مراجعه به یک اثر، مطالب زیادی در رابطه با علل عقب ماندگی ایران و پیشرفت غرب بیاموزند پیشنهاد می کنم حتماً این کتاب را بخوانند! البته فراموش نکنیم که در مقام مقایسه با کتاب ما چگونه ما شدیم باید گفت کتاب دکتر علمداری اندکی پیچیده تر و شاید مطالعه آن برای خواننده عادی کمی سخت و دشوار باشد در حالی که کتاب دکتر زیبا کلام ارتباط بهتری با خواننده برقرار می کند. بنابراین پسندیده تر آن است که ابتدا کتاب ما چگونه ما شدیم خوانده شود آنگاه به مطالعه کتاب چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت ؟ اقدام نمود.

۲۱:۰۰۰۱
ارديبهشت

​​​​​​

 

 

 

‏‏ج‍ام‍ع‍ه‌ش‍ن‍اس‍ی‌ خ‍ودم‍ان‍ی‌ (چ‍را در‌م‍ان‍ده‌ای‍م؟‌) / ح‍س‍ن‌ ن‍راق‍ی‌.

‏‏ت‍ه‍ران‌: نشر اخ‍ت‍ران‌‏، ۱۳۸۰.

‏‏‏۱۵۵ صفحه

‏موضوع : ویژگی‌های ملی ایرانی

موضوع : ایرانیان

نویسنده معتقد است مقصرمقدار زیادی از مشکلات کنونی جامعه ما نه غرب است و نه شرق بلکه فرهنگ و اخلاق و خصوصیت های خودمان است. عناوین و سرفصل ها اغلب برای خواننده بیگانه نیستند و شاید به بعضی از آنها فکر کرده و حتی به دیدگاهی رسیده باشد. نثر ساده و همه فهم آن باعث می شود مخاطب در عین همفکری نسبی با نویسنده متوجه اشکالات عدیده ای در جامعه اش شود که برای حل آنها احتیاج به یک عزم ملی است.

این اثر با استقبال شدید مردم روبرو شد و نقد تند دانشگاهیان را در پی داشت، علی الخصوص که جامعه شناسان معتقدند عنوان جامعه شناسی برازنده این کتاب نیست.

جملاتی از کتاب:

تاریخ را کتاب به کتاب، ورق به ورق، سطر به سطر بجورید و بخوانید و ببینید آن قدر که ایرانی از خودش و یا هموطنش ضربه خورده و کشیده است آیا از حمله دشمن خارجی این همه آسیب دیده است؟

در ایده آل ترین حالتی که از قانون تمکین می کنیم، حالتی است که قانون تمکین شده فی المجلس برای ما فایده داشته باشد و یا لااقل ما را مستثنی کند و برای بقیه اجرا شود.

برخلاف آن چه شعار می دهیم" پرسیدن عار نیست ندانستن عار است." باطنا علاقه داریم از ما بپرسند و ما هم" حتما جواب بدهیم" حتی اگر جواب را حاضر نداشته باشیم. این جوری بهتر راضی می شویم. ما معمولا در همه علوم متخصص هستیم؛ پزشکی و مسائل ترافیک  و   مشکلات پیچیده شهری

۲۰:۴۶۰۱
آبان

​​​​​​

 

کار و فراغت ایرانیان/ حسن قاضی‌مرادی.

‏‏نشر اختران.

‏‏194 صفحه

‏‏چاپ اول: ۱۳۸۶.

‏‏موضوع :  اوقات فراغت -- ایران

‏موضوع :  کسب و کار -- ایران.

 

در پیشگفتار چنین می خوانیم:

این رساله شرحی است درباره چیستی و چگونگی "کار" و"فراغت" در جامعه ما و نیز شامل اشاره هایی است به چرایی ها. پرداختن به این مسئله اساسی است که اگر باید گفت کار و فراغت شمایل انسان اند، چرا ما چندان کار نمی کنیم؛ همچنان که، پیامد آن، چندان به فراغت هم نمی پردازیم. این بی اشتیاقی ما به کار از و گریزمان از فعالیت های زمان فراغت کجا ناشی  می شود، چه بروزاتی می یابد و چه نتایجی به بار می آورد.

به عبارت ساده تر مساله قاضی‌مرادی در این تحقیق چیستی و چگونگی "کار" و "فراغت" در جامعه ما است و به این پرسش اساسی می‌پردازد که منشا بی‌اشتیاقی ایرانیان به کار و گریز از فعالیت‌هایی که می‌تواند اوقات فراغت را پرکند، چیست؟

متاسفانه کتاب کار و فراغت ایرانیان  که به موضوعی جالب و قدیمی می پردازد سخت خوانش است(باید برای درک مطالب آن زمان، انرژی و تمرکز صرف کرد) شاید بتوان گفت این کتاب برای جامعه شناسان نوشته شده؛ با اینهمه مباحث مطرح شده بسیار جالب، همراه با موشکافی و تحلیل قوی است لذا خواننده نگارش سخت و ثقیل آن را تحمل کرده و حاضر نیست کتاب را نصفه کاره رها کند.

با مطالعه این کتاب پی خواهید برد که وضعیت فعلی کارگر و کارفرما  در ایران و نحوه انجام امور توسط کارمندان در حال حاضر تا چه حد  ریشه در تاریخ و رخدادهای گذشته دارد.نویسنده به خوبی توضیح می دهد که که چرا اصلاحات ارضی یکی از عوامل نابودی رژیم پهلوی است.

راه حلی برای مشکلات ارائه شده در کتاب ذکر نشده و به بحث آمار و آمار سازی نیز پرداخته نشده است.

جملاتی از کتاب:

ما در هر کار و فعالیتی که به آن مشغولیم- مهم نیست چه کار و فعالیتی باشد - از جمله به این دلیل از کار کردن طفره می رویم  یا در کار بدعهدیم، در فعالیت، نیمه کار و سمبل کاریم.... که با کار موظف و فعالیت خود حس هویت نمی یابیم. و چون چنین است پس در زحمت و اشتغال خود فقط به میزانی فعال ایم که کسی از ما بازخواست نکند.

 

به علت ضعف دلبستگی به کار، پایین بودن دانش کار و فناوری و نیز ضعف ابتکار نیروی کار در ایران ما، چه بسیار، آماده ایم تا در حوزه ی کار و فعالیت دستاورهای دیگران را به نام خود "جا" بزنیم. فرقی نمی کند که این دستاوردها در حوزه فکری و خدماتی باشد یا تولید مادی. هر یک از ما می تواند نگران این امر باشد که نتیجه دستاوردش در کار نصیب رئیس اش شود. این یک صورت نوین غارتگری یکدیگر است. رفتاری که به شدت اشتیاق به کار را نابود می کند. پیامدش نیز از جمله گسترش بی اعتمادی در محیط کار و تضعیف کار جمعی  و زوال دهنده ی دلبستگی به کار است که "تظاهر به کار" را به جای "کار" می نشاند.

 

در ایران، فرهنگ شفاهی همواره از فرهنگ مکتوب گستردگی بسیار بیشتری داشته است. خطر همیشگی اثر مکتوب برای نویسنده اش، انکار ناپذیری نظر مکتوب نسبت به گفته شفاهی، ضد فرهنگ بودن حکومت ها و نیز بیسوادی عمومی از جمله دلایل این امر بوده اند. به پشتوانه چنین فرهنگی است که وراجی کردن نقش بسیار مهمی در سرگرمی خواهی مان یافته است.

۲۰:۳۰۳۱
تیر

 

م‍ق‍دم‍ه‌ای‌ ب‍ر ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌/ ص‍ادق‌ زی‍ب‍اک‍لام‌

[ت‍ه‍ران‌]: روزن‍ه‌، ۱۳۷۵.

 

 

‏‏چ‍اپ‌ س‍وم‌: ۱۳۷۸

 

 

324 صفحه

 

 

‏‏موضوع: ای‍ران‌، ت‍اری‍خ‌ -- ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۵۷ -- علل.

 

 

بسیاری از ما چه در دبیرستان و چه در دوره دانشجویی درباره انقلاب اسلامی مطالعه کرده و امتحان داده ایم. انقلابی که یکی از پدیده های عجیب اواخر قرن بیستم و نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است؛ کتاب مقدمه ای بر انقلاب اسلامی تالیف صادق زیبا کلام به دلیل فاصله گرفتن از  نگرش مسلط  امروز جامعه  ایران نسبت به انقلاب 1979 و تمایز از کتب مشابه می تواند قابل توجه باشد؛ کتابی که علاوه برداشتن جذابیت و کشش در برخی قسمتها سعی کرده به زبانی ساده و به دور از مفاهیم پیچیده جامعه شناسی و علوم سیاسی درباره انقلاب 57 سخن براند. کتاب به خوبی نشان می دهد چرا شاه فکر می کرد پابرجا خواهد ماند و توصیف مناسبی هم از مخالفان رژیم پهلوی به دست می دهد.

 

 

از آنجاکه مولف معتقد است سیاست حقوق بشر کارتر یکی از دلایل مهم انقلاب ایران است صفحات زیادی به این سیاست و تبعات آن اختصاص دارد به نحوی که علل و عوامل دیگر انقلاب ایران فراموش شده و  حتی فهرستی از این موارد وجود ندارد؛ به همین سبب هرچه به سمت انتهای کتاب پیش می رویم ناامیدی خواننده از درک زمینه ها و چرایی به وقوع  پیوستن انقلاب اسلامی بیشترمی شود تا حدی که ممکن است تنها بخشهایی از کتاب را مطالعه کرده و از خواندن کل کتاب صرف نظر کند. به دلیل آنکه  جلد دوم این کتاب هرگز نوشته نشد مطالب ناتمام مانده و خواننده در پایان کتاب بدون نتیجه به حال خود رها می شود. از جمله نقد هایی که دیگران(مانند عباس سلیمی نمین) بر آن وارد کرده اند می توان به عدم پررنگ کردن  نقش روحانیت و امام خمینی در انقلاب اسلامی، تاکید بر عدم وابستگی محمد رضا پهلوی به ایالات متحده یا قائل شدن مقداری استقلال برای او در اجرای سیاست های کلان کشور، ضعف در روش تاریخ نگاری و متدولوژی تحلیل قضایا اشاره کرد.

 

 

این کتاب نقطه مقابل نظرات بسیاری از روشنفکران و کارشناسان تاریخ سیاسی است زیرا عده زیادی مانند یرواند آبراهامیان، مقصود فراستخواه و... معتقدند عوامل و دلایل انقلاب در درون جامعه ایران  وجود داشته ولی نویسنده معتقد است سیاست های آمریکا و ارزیابی غلط غربی ها از میزان قدرت شاه(یعنی علل خارجی نه داخلی) مسبب  انقلاب 1357 است.

 

 

چنانچه وقت یا حوصله خواندن چنین کتابی را ندارید فقط کافی است مقدمه ها، فصل اول و فصل ششم را بخوانید.

 

 

جملاتی از کتاب:

 

 

 این باور غلط که شاه و اساسا پهلوی ها مهره ای بی اراده بیش نبودند متاسفانه بصورت یکی از مبانی سفت و سخت تاریخ سیاسی معاصر در آمده است. این اعتقاد خطاست که شاه هرچه می کرد به دستور لندن و واشنگتن بود. شاه با غرب و بالاخص آمریکا نزدیک بود. بسیار هم نزدیک بود اما بخش عمده ای از آنچه که می کرد بنابراراده و تصمیم خودش بود.شکی نیست که در مقاطعی آمریکایی ها اعمال این سیاست یا اخذ آن تصمیم را از وی خواسته باشند و یا با انجام آن تمایل نشان داده باشند. اما این هم یک واقعیت دیگری است که مواردی هم بوده که تصمیمات و سیاستهای شاه چندان خوشایند واشنگتن نبود.

 

 

ما بیش از آنچه که دغدغه روایت واقعی انقلاب اسلامی را داشته باشیم، به فکر بهره برداری از آن برای پیشبرد اهداف و امیال سیاسی مان بوده ایم. نتیجه آن شده است که تصویری که از انقلاب به دست نسل جوان داده ایم تصویری  مجازی، سطحی، و تکراری، شعار زده،غیرواقعی، و در یک کلام"من در آوردی" از آب درآمده است.نتیجه این که هر روز بیش از گذشته شمار بیشتری نسبت به آن بی تفاوت و بی اشتیاق می شوند.

 

 

اگر لعاب و لایه های برونی پر زرق و برق ایران "مدرن" عصر محمدرضا شاه را مختصر تراشی می دادیم، پیکره اصلی الیگارشی و بافت سیاسی آن تفاوت چندانی  با ایران عصر قاجار نداشت. طی یکصد سال قدمی در راه رفورم سیاسی برداشته نشده بود. مشارکت سیاسی مردم و دخال آنها در امور کشور و تعیین سیاست ها در عصر پهلوی همانقدر نایاب و نادر بود که در عصر قاجار. بی نقشی و عدم دخالت مردم بر شئونات اصلی کشور عملا در هر دو عصر یکسان بود.

 

 

به سخن دیگر، علیرغم پیدایش افکار و اندیشه های تازه و نهضت بیدارگرانه ای که از اواخر قرن نوزدهم در ایران ظاهر می شود، هیچ گونه رفورم و تغییر بنیادی سیاسی صورت نمی گیرد. ساختار سیاسی جامعه ایران در ربع آخر قرن بیستم همانقدر دست نخورده، متحجر و اصلاح نشده است که یک قرن  از آن در ربع آخر قرن نوزدهم بوده. دردها، تالمات، امیال و آرزوهای سیاسی بخش عمده ای از مردم بالاخص تحصیل کردگان و روشنفکران جامعه در هر دو عصر علیرغم گذشت یکصد سال چندان از هم فاصله ندارد.